۲ آبان ۱۳۸۶

خوابم کنید ولی شما بیدار بمونید ....آره ...همین خوبه ... خوابم کنید و بیدار بمونید و به گوشم از کرامات قورمه سبزی بگید . من گوش خوب خوابی می شم براتون . من توی خوابم می شم مارکوپولو ... من کی خوش خواب ترین دختر جهان بودم؟ ... سه هزار سال پیش؟ هفت هزار سال پیش؟ ... یادم نیست . من یادم نیست داشتم دنبال چی می گشتم که یهو یادم رفت ... بعد که خودمو نگاه کردم ، دیدم شدم دن ژولانت . دلم خواست بخوابم و تو خواب بشم مارکوپولو. شدما ...ولی مجبور شدم برم یو سی ال ای که پژوهش هنر بخونم وتوی سه ماه پایان نامه سر هم کنم . شدا ...یعنی شدنیه ها ...ولی الان بیشتر نمی فهمم اون موقع که خوابم ، دن ژولانتم و اون موقع که بیدارم، مارکوپولو یا برعکس؟ یا شاید مثه کنکورهای سال های شصت و هفتاد ، هر دو و هیچ کدام توی گزینه های من هست
پ.ن
دن ژولانت= دن ژوان+ من+ دن کیشوت
اگر به جای این مزخرفات یه خورده دن خوان داشت ، خوب بود. خیلی خوب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر