منصفانه
روزمرگی لاله منصف
۲۵ تیر ۱۴۰۴
پردهنپوشی
›
پارسال در لندن تئاتر خوشههای خشم روی صحنه بود. من هم خیلی شانسی و انگشت بهکلیک موفق شدم برای خودم و دوتا از دوستهام بلیط لحظهی آخر بخرم...
۲۱ تیر ۱۴۰۴
دیکتاتور بزرگ
›
واقعا هرچه از مکان امنتر و با فاصلهی بیشتری به جمهوری اسلامی نگاه میکنم، خشم، حیرت و رنجم را بیشتر میکند. . داشتیم جلسهی تراپی را تمام ...
۹ تیر ۱۴۰۴
مرثیهای برای یک دیدار
›
نوشتن از چی؟ نوشتن از سردرگمی و پریشانی. از خفقان. بگذارید هواری بزنم. فریاد . . قبل از جنگ و تمام این جنون و فروپاشی امروزمان، ماه فوریه...
۴ نظر:
۵ تیر ۱۴۰۴
پسا-آتشبسی شکننده
›
اولین واکنشم وقتی شنیدم آتشبس، این بود که بازدمم طولانیتر شد. برادرم در بدترین شب حمله، تهران بود. ساعت دوی شب مجبور به ترک خانه شدند. ک...
۱ تیر ۱۴۰۴
روز دهم جنگ
›
صبح باز از کابوس بمب اتمی در تهران بیدار شدم. چند دقیقهی اول که بیدار دراز کشیده بودم، سعی کردم خودم را آرام کنم که چیزی نیست. خواب دیدی....
۲۹ خرداد ۱۴۰۴
جستهگریخته از فرسایش جنگ
›
یکی از اشخاصی که گاهی در سخنرانی درباره جنگ جهانی دوم و در کانتکست به خاطر آوردن نام میبرم، نوجوان وینی به نام کورت متزای است. کورت یهودی...
۷ فروردین ۱۴۰۴
تپههای فرحزاد
›
یک خوابی دیدم چندوقت پیش که بی اجاره و اجازه بعد از چندهفته هنوز در سرم زندگی میکند. خواب هم دوست ندارم زیاد در ملاعام تعریف کنم چون جاها...
۳ نظر:
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
Œuvre شخصی گمراه راه آزادی
›
خودم رو خیلی گمراه به یاد میارم وقتی به اوایل مهاجرتم فکر میکنم. گمراه. ترسیده. ناامن. گیج. پرت. ظاهرنگهدار. چرا حالا سعی میکنم خودم رو ...
۳ نظر:
۱۸ مهر ۱۴۰۳
Wandering in the Maze of My Fragmented Self
›
تقریبا هرجای زندگی که بودم، وقتی به گذشتهم نگاه کردم فکر کردم وای چقدر گمگشته بودم قبلا. همیشه از کمیت و کیفیت گمگشتگی که قبلا داشتم تع...
۲ نظر:
۱۹ تیر ۱۴۰۳
هویت هیبرید زبانی
›
سالها فکر میکردم فارسیم اقلا خوب است. در سالهای گذشته متوجه شدم که فارسیم هم کُند شده. خودم زن چهل سالهام، فارسیم بیست و چند ساله. ...
۲ نظر:
›
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب