۲۸ تیر ۱۳۸۷

با همه عشقی که داشتیم آقای خسرو شکیبایی عزیز، حیف آن صدای خوب خـــــوب خوبت. حیف آن خشی که این همه حرف زدنتان را دلنشین می کرد. حیف آن "حمید هامون" به یاد ماندنی ای که ساختی. صدای شما توی گوش ما بوده و می ماند. حیف آن اوضاع مرغ سحری شده گفتنت که نوجوانی ما با آن سریال سپری شد. یاد آن ماهی گنده ای که توی کاغذ بی خط پاک می کردی به خیر... چقدر لحن حرف زدن شما برای ما نشانه عاشق پیشگی بود. نباید می مردی. حق نداشتی بمیری. همین دیشب با دوست، داشتیم عکسی را تماشا می کردیم که سر در یک سینما شما را کج و کوله نقاشی کرده بودند. آن مدلی که ابروهایتان را بالا می دادید و انگشت اشاره تان را تهدید آمیز می گرفتید سمت کسی تا از آداب عاشقی حرف بزنید از یاد ما نمی رود. شما بهترین عاشق روشنفکر بی قطعیت مستاصل فقیر خوش صدای خواستنی سینمای درب و داغان ایران بودی. حیف

۲ نظر: