یکی از زیباترین فیلمهایی که اخیرن دیدم، فیلمیست به اسم Beasts of the southern wild. توی ویناله جز برنامهی سینماها بود.
گمانم دو بار پخش شد اما اکران عمومی نشده توی وین. فیلم ساخته امریکا سال دوهزار
و دوازده است.
داستان را اگر من بخواهم تعریف کنم، مینویسم داستان مواجههی
دختربچهی ششساله به اسم هاشپاپی با جهان است. به همین بزرگیست داستان. بعد هم
داستان مواجهه با ترس است. اشک و قهقههی آدم را درمیآورد این بچه. یک نگاه نرم و
نازک و نپخته و در عین حال اصیلی به جهان دارد. شناختن جهان با حواس، با امکانات
محدود، با ترسها و در عین حال در راستای فائق شدن بر جهان است.
گمانم فیلم را باید توی سینما دید تا با تمام وجود عظمت
آروکسها را حس کرد. تا پابهپای هاشپاپی از دست وینک (پدر هاشپاپی) تندخو فرار
کرد. که با مادرش (که از بس جذاب است، آبها را جوش میآورد وقتی راه میرود)
کروکودیل را پاره کرد و گوشتش را سرخ کرد. که سر آروکسها هوار کشید و چشم توی چشم
به بزرگترین ترسها نگاه کرد.
که یاد بگیری درحالیکه اشکت سرازیر است بهخاطر غم بزرگ/ غم خیلی بزرگِ از دست دادن، قویترین آدمی باشی که
روی زمین است. که بجنگی.
باید توی سکوت یک ساعت و نیم رفت توی فضایی که شبیه هیچ فضایی نیست
که تا حالا شناختی.
بیشتر نمینویسم که اگر فیلم را ندیدید بروید ببینید و بیکه
من فیلمخرابکن باشم، بروید برای خودتان کشفش کنید. بروید.
سلام لاله خانم
پاسخحذفخوبي؟ من از خواننده هاي قديمي و البته خاموش اينجا هستم. 2 تا از بهترين دوستاي من چند روزي هست مهمان شهر شما هستند و اين مهماني چند ماهي ادامه خواهد داشت
اگر مايل هستي و ايرادي نداره آدرس محل كارت رو بهم بده ، دنبال يه كافه دنج و آروم هستن و بخاطر شرايط دوري از ايران مخصوصاً روزهاي اول دوست دارم توي محيطي باشن كه يه خانم ايراني باهاشون صحبت كنه و كمتر احساس تنهايي بكنن
نمي دونم چرا، ولي احساس مي كنم اومدن به اونجا و ديدن شما حالشون رو بهتر خواهد كرد
اين دوستاي من يك زوج دوست داشتني هستن و خدا رو چه ديدي شايد معاشران كافه اي خوبي هم براي شما باشن
ممنونم