میزان نازِ بدن ملت است
از وقتی آمدم همه بهم گفتند لاله جان تو حتمن مریض میشوی این اول. آماده باش و ناراحت نشو. من هی میگفتم که نمیشوم. برای چی باید بشوم؟ بعد میگفتند هوا، زمین، زمان و اصلن زندگی تو را مریض میکند. یک ماه گذشت و مریض نشدم. گفتم هاه! دیدی مریض نشدم. خب همیشه همینطور است که وقتی میگویی هاه! نشدم، میشوی. اینجا هوا یکهو گرم شد. خیلی گرم. بعد ما و نه فقط منِ تازهوارد که همهمان از دم، عین مهرههای دومینو که یکیشان را میزنی بقیهشان میریزند، همگی سرما خوردیم. دیشب و امروز اوجش بود. صبحی که بیدار شدم، تا آمدم حرف بزنم، دیدم آقای لاله خانم هستم. از وقتی مدرسه میرفتم و آنجا اینطوری دومینویی سرما میخوردیم چنین سرماخوردگیای نداشتم. همه به من وعده دادند که سرماخوردگیش دو روز طول میکشد. اگر از اول مریضیم و شروع گلودردم حساب کنم، بیشتر از دو روز شده که مریضم و تازه احساس میکنم به اوج سرماخوردگیم نزدیک میشوم. قلی میگفت اوریانا از شدت گلودرد نمیتواند هیچ چیزی بخورد. خودش همینطور با شدت کمتر. نا هم همینطور. فلو هم لابد همینطور. من هم که سردستهام فعلن. گلویم درد میکند. شیر فلکهی اصلی بینیم باز است. اوقاتم تلخ است و از صبح انقدر کارهای بیرون از خانه داشتم که جانم درآمد. دست آخر رسیدم خانه افتادم توی تختم د به عرق ریختن و تب و لرز که بالاخره دخترجان آمد و برایم سوپ پخت و لیوان بدمزهترین چای جهان را که با یک من عسل نمیتوانی بخوری را، هم داد دستم و بدو بدو رفت سر کار.
از شما که پنهان نیست، سرماخوردگی ایز ابات نَگینگ. بعد من همینطور تنهایی توی تختم خوابیم و دیدم هی هیچکس نیست بهش غر بزنم که بریضب. دُدُرم. خستهاب. گلوب درد بیکنه. البته بدون احتساب فرنایس که ده دقیقه یک بند بهش نق زدم پای تلفن که بریضب و مامانم و لنا که این مسئله را آنها هم گوش دادند. این شد که آمدم اینجا یهکمی نق بیشتری بزنم. بعد همینطور که نق میزنم بیزحمت پشتم را بمالید و لوسم کنید. تلفن که فایدهای ندارد.
بچه که بودم مامانم گاهی بغلم میکرد. من هم هی خودم را میمالیدم بهش. هی میگفت چیه؟ نازِ بدنت کم شده؟ حالا شما را ارجاع میدهم به همان.
۵ نظر:
من مریض که شدم هفته ی دوم بود و یک هفته ای طول کشید..یک هفته قشنگ در رختخواب بودم..هعیی
آخی...نااااازی
کمپوت گیلاس بخور.. خوب میشی
! :)
خوب بیشی لالو:)ـ
من كه مريض هم نشدم ولي ناز بدنم كم شده
:((
آخی! ما اینجا نق هات رو با لذت می خونیم. راستی فرصت کردی تلفنت رو برای من میل بزن.
ارسال یک نظر