هزار و چل
داشتم فیدم را توی گودر نگاه میکردم که ببینم ادیتی که کردم آمد یا نه. یعنی الان دارم توجیه میکنم که چرا اطراف دیتیل فیدم پرسه میزدم (عذر بدتر از گناه). حالا شوخیش به کنار. دیدم هزار و چهل نفر سابسکرایب کردند مرا. یعنی اینجا را. خواستم بنویسم خوشحالم که هربار که من اینجا چیزی مینویسم، یک عدد یک جلوی منصفانه میآید برای هزار و چهل نفر آدم که پشت مانیتورهاشان هستند. در ضمن میترساندم از اینکه اینجور بیعار اینجا مینویسم.
هزار نفر به نظر من شکل یک لشکر است از فرط زیادی. یعنی اگر بخواهم به هزار نفر آدم فکر کنم و بنویسم، شاید اصلن نتوانم دیگر اینطور ولنگار بنویسم. من صد نفرتان را هم نمیشناسم. حتی پنجاه نفر را. همین است که بهنظرم هزار و چهل نفر - که بعله میدانم از شش هزار و سه هزار و پنج هزار کمتر است - خیلی زیاد است. آدم را جو زده میکند کاملن. من را. باشد. من را جو زده میکند. یعنی هنوز نمیدانید در تمام وبلاگهای جهان آدمها چیزهایی که نمیتوانند بگویند خودشان احساس کردند را سومشخص مینویسند؟
خواستم بگویم سلام بر هزار و چهل نفر.
اَاَاَاَاَاَاَ. خیلی زیاده ها. دالی. هیه. (میکروفون را ول نمیکند)
رو میکند به هزار و چل نفر، اسکارگرفتهطور، ژستی، احساساتی:
ریگیلی بیگیلی هابیلی لیبیلی.
۱۰ نظر:
اومدم جواب اون يوهو رو بگم چون منم يكي از اون هزار و چهارصد نفرم :پي
خواستم بگم خيلي احساسِ سختي و وظيفه نكنيد. همينجوري دلي نوشتن خوبه :)
خب اگه بخوام منصف باشم، باید بگم که بلکم بیشتر از این حرفها. چون مطمئنم منو و امثال منو حساب نکردی تو شمارشت که از فیدخوانهای دیگه به جز گودر استفاده می کنیم
:)
صدای جیغ حضار!
يكي از هزار و چهل نفر!
منم یکیشون!
خیلی خندیدم به این پستت..
عـــــــــــــــــالی بود آخرش
=))
میتونی خودت رو از رو استیج بندازی پایین. جمعیت میگیردت
علیک یوهوی صمیمانهی من رو هم بهعنوان یکی از همون هزار و اندی نفر پذیرا باشید!ـ
فيد چيه؟ گودر چيه؟
:D
دااااالي
عليك ریگیلی بیگیلی هابیلی لیبیلی.
منم يكي از همون 1000 و اندي نفرم
سلام :-)
سلام!ما هممون(آخه من وكيل وصي همه خواننده هات!هستم) مي دونيم كه تو ولنگار نمينويسي. يعني يه جورايي رها مي كني ها اما ول نمي كني!
نوشتن تو مث يه دشته كه اجازه مي ده انواع روئيدني ها روش در بياد و مشكل اون نيست كه چي در مياد.دشت دشته ديگه...مممم
ارسال یک نظر