۲۹ تیر ۱۳۸۹


Just for the record
من همیشه با خودم حرف می‌زدم. چیز تازه‌ای نیست. الان اما خیلی بیشتر حرف می‌زنم. صبح پا می‌شم. آینه‌ی کمدم طوریه که تا چشمم رو باز می‌کنم خود خوابالوی موی ژولی‌پولی‌مو می‌بینم اون‌تو. می‌گم صب‌بخیر لاله خانوم. خوابت میاد هنوز؟ آره! دیشب بد خوابیدی؟ بعد خودم می‌گم گرم بود یا پشه بود یا سرد بود یا وای عجب خوابی دیدم. چی بود؟ ساعت زنگ زد از ذهنم رفت چی بود... صبونه میل داری؟ ها. موهات داغونه؟ اول می‌ری دوش؟ خب.
تو آینه‌ی حموم: آره مث‌که بیدار شدم دیگه. گشنمه؟ نه سیرم امروز یا یه چایی خالی لطفن یا دیرم شده برم سر راه قهوه بگیرم یا ماشالاه سیبیلای چنگیز خان درآوردی که یا بدو لاس نزن. پنج دیقه وخت داری عیزم...
تنها‌م. خیلی تنها‌م. به‌طرزی که هرگز نبوده‌ام، تنهام. نا هست. هر روز ان بار با هم حرف می‌زنیم. وختایی که شب با هم هستیم انقد خوبه. صبح پا می‌شیم یکی از یکی عقده‌ای‌تر... تا چشممونو باز می‌کنیم ور ور ور حرف می‌زنیم. می‌خندیم. صبونه می‌خوریم.
اما در کل، اگر بخام به روزام به چشم یک مجموعه نگاه کنم، تنهام. به‌ویژه صبح که بیدار می‌شم خیلی تو چشمم می‌زنه که تنهام.
من عادت داشتم توی خانه‌ای با حداقل سه نفر آدم با احتساب خودم زندگی کنم. روزگاری هم بود که پنج‌تامون با هم زندگی می‌کردیم. صبح از صدای تار بابا بیدار می‌شدی یا باز بابا که داشت تق و توق ظرفا رو می‌شست. سحرخیزترین آدم خانه‌مان بابا بود. هست. یا گاهی مامان که بیدارم می‌کرد می‌گفت پاشو یه جمعه رو داریم با هم صبحانه بخوریم سر دل راحت یا تلویزیون که سوپی تماشا می‌کرد. داد می‌زد بیا کلیپ جدید فلانی که ندیدی داره از اول می‌ده یا گاهی فقط صداشو بلند می‌کرد من می‌دویدم.
همینجوریه دیگه... زندگی همینجوریه. غر دارم نمی‌زنم. فقط می‌گم این‌جوریه. صب پا می‌شم باید با خودم حرف بزنم.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

راه حل جالبيه. من با خودمم حرف نميزنم

indokhtare گفت...

har vaght miam inja mibinam ke chizi ke neveshti eyne mane, be joz majaraye esklet!, albate harf zadan ba kasi ta chand rooz kheily baram masale nabood, vali chand rooze ke badjoor hamzaboon lazem daram, va fekr mikonam hezar sale dige ham almanim oonghad khoob nemishe ke beshe zaboone darde del.

ruzbe گفت...

اتفاقآ چن روز پیش بود که فک میکردم چرا مردم دیگه از کلمه عیزم استفاده نمیکنن!! خب..خیالم راحت شد
;)

ناشناس گفت...

راستی لاله! میگم میتونی یه زنگ موبایل درست کنی که هر روز صب بعد از بیدار شدن بذاریش!!...البته با صدای تار علینقی وزیری و اجرای دخترک ژولیده
:P

لاله گفت...

منم هميشه با خودم حرف ميزنم. حتي با اينكه دوروبرم پر از آدمه

ناشناس گفت...

غر دارم نمی‌زنم
......
:-*