هی هی هی یا هپیلی اور افتر یا هو هو هو
یعنی شادمان که منم! می خواهم بدانید که آمدم خانه و اتاقم را جارو کردم. جمع و جور کردم. انرژی نهفته که منم! کذت درون که منم!- سلام خانم کوکا (سولماز درون) یا سلام آیدا؟- بعد می خواهم بدانید که میز من از اعماق کاغذها و کتاب ها بیرون آمد! می خواهم بدانید که... یعنی آخر چه طور بگویم. یعنــــی می دانیـــــــد؟ یعنی چیــــــــزه! مــــن... مــــــــــن... من پایان نامه م بیست شدم. فوشت فوشت فوشت! الان دارم به سقف نگاه می کنم و سوت می زنم و با پایم روی زمین دایره می کشم! یعنی راستش را بخواهید توی آن کلاس تئوری هشت وقتی دکتر کاف که ناظر بود، بعد از کلی آسمان و ریسمان گفت ژوری به من بیست داده! خوب بچه ام! بیست پنج سالمه خب! خوشحال شدم خب! خب! خب!؟ یعنی به سلامتی خودم که منم! هی هی هی! هو هو هو! حالا من احساس می کنم همین که قرار است من نیایم این جا نق بزنم که دفاعمه دفاعمه! ووی! ووی! خودش حرکت خیلی خوبی است! اما نگران نباشید! من یک لیست از نق هایی که خواهم زد درست کردم
مرسی دنیا و نیاز و عاصفه و آذین از این دور و بر و مرسی دوست جون هایی که اونجا بودید که نمی منشنم الان. مرسی کسانی که برای من جایزه خریدید که شما از نیکوکارانید. مرسی برادره و خواهره ودوستان ومرسی اون هایی که بودید ولی نیستید و مرسی اون هایی که نبودید ولی هستید و مرسی خانواده جون عزیزم و مرسی پنج کله قند (هیئت ژوری) و مرسی گل فروش و مرسی طراح ویدئو پروجکشن کنترلی و به ویژه مرسی خانواده محترم رجبی - سلام الیزه - . منم که انگار اسکار گرفتم! ول نمی کنم که حالا! الان یک بابایی می گه جمعش کن بابا! انگار فقط یه نفر ارشد دفاع کرده. اونم تو بودی! جمعش کن بابا! آقا تا نگفته من رفتم
یعنی شادمان که منم! می خواهم بدانید که آمدم خانه و اتاقم را جارو کردم. جمع و جور کردم. انرژی نهفته که منم! کذت درون که منم!- سلام خانم کوکا (سولماز درون) یا سلام آیدا؟- بعد می خواهم بدانید که میز من از اعماق کاغذها و کتاب ها بیرون آمد! می خواهم بدانید که... یعنی آخر چه طور بگویم. یعنــــی می دانیـــــــد؟ یعنی چیــــــــزه! مــــن... مــــــــــن... من پایان نامه م بیست شدم. فوشت فوشت فوشت! الان دارم به سقف نگاه می کنم و سوت می زنم و با پایم روی زمین دایره می کشم! یعنی راستش را بخواهید توی آن کلاس تئوری هشت وقتی دکتر کاف که ناظر بود، بعد از کلی آسمان و ریسمان گفت ژوری به من بیست داده! خوب بچه ام! بیست پنج سالمه خب! خوشحال شدم خب! خب! خب!؟ یعنی به سلامتی خودم که منم! هی هی هی! هو هو هو! حالا من احساس می کنم همین که قرار است من نیایم این جا نق بزنم که دفاعمه دفاعمه! ووی! ووی! خودش حرکت خیلی خوبی است! اما نگران نباشید! من یک لیست از نق هایی که خواهم زد درست کردم
مرسی دنیا و نیاز و عاصفه و آذین از این دور و بر و مرسی دوست جون هایی که اونجا بودید که نمی منشنم الان. مرسی کسانی که برای من جایزه خریدید که شما از نیکوکارانید. مرسی برادره و خواهره ودوستان ومرسی اون هایی که بودید ولی نیستید و مرسی اون هایی که نبودید ولی هستید و مرسی خانواده جون عزیزم و مرسی پنج کله قند (هیئت ژوری) و مرسی گل فروش و مرسی طراح ویدئو پروجکشن کنترلی و به ویژه مرسی خانواده محترم رجبی - سلام الیزه - . منم که انگار اسکار گرفتم! ول نمی کنم که حالا! الان یک بابایی می گه جمعش کن بابا! انگار فقط یه نفر ارشد دفاع کرده. اونم تو بودی! جمعش کن بابا! آقا تا نگفته من رفتم
۱۰ نظر:
من اینجا فقط لفظ تبریک رو میام.الان میرم بهت زنگ می زنم.
امضا : حسود نفله
پ.ن. جای منم نفس بکش !
هولا. آفرین بسی
مبارک باشه، لاله که تویی!
مبارک.به به.بالاخره راحت شدی.اصلن فکر نکنی من آدم حسودیم ها ولی خجالت نکشیدی از این نمره دبستانی ها گرفتی؟...من اصلن حسودیم نشده ها!:دی
کانگراچولیشن!ـ
دااااااااااا!!!...منصف ب ی س ت؟؟؟؟؟
20؟!!...عاااالیه دختر...عالی
حالا اینا هیچی نظرت راجع به سیزده چیه الان؟؟؟
سلام
من چند بار قبلا اين وب لاگ رو خوندم و مي خواستم يه چيزايي بگم اما فرصت نشد، الان خواستم بگم ديدم خيلي ذوق زده اي!!! بعدا مي گم
راستي تبريك، خيلي خوشحالي داره خوب!!
خواهرکم که باعث سربلندی و سر افکندگیمان هستی که همه مان را جا گذاشته ای و پیش میروی ، نمره های دبستانی ات را انگار خودم گرفته باشم همانقدر محظوظ ام
ولی آخه بیست ،ب ی س ت !!معدلت چنده عچقی :D
آچغالی ،نمره ی آچغالی هم داری حالا؟
ارسال یک نظر