از کی آدم آنجوری میشود؟
یکروز هست که میگویید همانجا، همانروز، همانبار، همانشب... و او میداند کجا، کدام روز، کدام بار، کدام شب... شما نمیدانید "همان" چهقدر کلمهی ظالمانهای میشود گاهی. شما اصلن چهمیدانید وقتی به "همان" میرسید چهقدر گاهی جای دوریست. بعد آدم الاغ است. میخندد وقتی میگوید همان و یارو میفهمد. این در حالیست که آدم عاقل گریه باید بکند وقتی میگوید همان و همان همان فهمیده میشود که باید. این آنجاست که سوار رولر کاستر هستید. نفستان حبس در سینهتان است. رسیدید بالای آنجایی که فقط میتوانید ببینید چه سراشیبی تندی جلوتان است. راه پس ندارد. پس کلن یادتان باشد که جیغ بزنید. چون الان است که دلتان بریزد. چون الان ویـــــــــژ پایین میروید در سراشیبی تند هیجانیای که روبروست. لازم نیست یادآوری کنم که بعدش پیاده میشوید دیگر؟
مثلن؟ مثلن من یک نمونه بلدم که وقتی میخواستند هم را ببینند، طرف میگفت پنج "همونجا" میبینمت. بعد اصلن اسم جا را نمیگفتند، هر دو میرفتند "همونجا". بعد اصلن خیال برتان ندارد که "همونجا" یک جای خیلی دم دستی مثل دم چرم مشهد میدان ونک است. خیر. "همونجا" طبق اطلاعات بنده دم یک پنچرگیری بود توی یک خیابان ساکت خلوتی. از آن بدتر یکجایی بود اسمش "سرِراه" بود. یک جگرکی بود که سرِراه بود. میگفتند بریم "سرِراه". اسم جگرکی نبود. اسم خیابان نبود. به سادگی اسم آنجا "سرِراه" بود. یعنی مکالمه اینطوری بود که - بریم سرِراه؟ - بریم. بعد میرفتند سرِراه جگر میخوردند. بعد به فاصله زمانی زیاد تکرار میشد. اینجور نبود که توی یک هفته ده بار بروند سرِراه. اینجوری بود که توی سه ماه یکبار بروند اما تا یکیشان میگفت بریم سرِراه. آن یکی میفهمید یعنی چی.
برای اینکه موضوع را خوبتر بفهمید و با هم در درس "همان" یک پله جلو برویم، باید بدانید که "سرِراه" یکجور "همان" است. (اینجا نگارنده چون سابقهی تدریس دارد، به سبک معلمهایی که بهجای جالب و مهیج درس میرسند، برای تشویق و تهییج دانش آموز خودشان هم چشمشان را گرد میکنند، چشم خودش را گرد میکند. که یعنی ببینید! این جادوی تاریخ هنر است مثلن! این هم جادوی همان است) یعنی اینجور سمج و غیرقابلانعطاف نباشید که خیال کنید باید در مفهوم "همان" حتمن کلمهی همان باشد. شاید گاهی همانها مستتر باشند.
القصه که من برای شما کاری نمیتوانم بکنم وقتی توی زندگیتان دچار همان شدید یا رابطهتان همان گرفته - بر وزن گند گرفته-، چرا که کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی. فقط گفتم بدانید که کلن کجایید و به کجا میروید سپیده.
۵ نظر:
اينها همانا همان مقدماتي بود. يك همان پيشرفته بدخيمي وجود دارد كه صامت است وتنها از بريل نگاه خوانده مي شود ! فكرشو بكن!...ممممم
ostad! ma hameye inaro fahmidim...bejoz un sepideye akharesho!! ;)
حالا این مگه چه بدی داره؟
من که همیشه امای پرسابقه یا به قول شما کهنه تو رفاقتو با همه همین ها و همان هارو، دوست تر دارم ....
حالا این مگه چه بدی داره؟
من که همیشه ادمای پرسابقه یا به قول شما کهنه تو رفاقتو با همه همین ها و همان هارو، دوست تر دارم
حالا این مگه چه بدی داره؟
من که همیشه ادمای پرسابقه یا به قول شما کهنه تو رفاقتو با همه همین ها و همان هارو، دوست تر دارم
ارسال یک نظر