۲۴ اسفند ۱۳۸۵

تعاشق : تعاشق از نظر لغوی باب تفاعل از مصدر "ع ش ق" است . این لغت در ساعت بیست و سه و سی و شش دقیقه ی آخرین پنج شنبه ی سال هشتاد و پنج توسط لالا ساخته شد . این لغت اشاره به مفهومی دارد که اصلا نمی توانم برای کسی توضیح بدهم ! اما در کمال صحت عقل ! قادرم مجموعه ی گسترده ای از رفتارها را در این لغت ببینم . تعاشق امریست که بیشتر در حوزه ی لذات معنوی دسته بندی می شود ، گرچه دامنه ی تعاشق چنان گسترده است که گاهی لذاتی کاملا مادی را نیز شامل می شود ! مثال این لذات را به عهده ی تخیل خلاق شما واگذار می کنم ! روش پیشنهادی دیگری که برای فهمانیدن تعاشق به شما دارم این است که آن چه تعاشق نیست را به شما نشان بدهم ! عدم وجود تعاشق یعنی این که بدانید چیزی نیست ولی ندانید که چیزی که نیست ، چیست ! موردهایی که تا به حال دیده شده نشان می دهد که عدم تعاشق ابدا کشنده نیست . لیکن دخترکان شانزده تا بیست ساله (حتی گاهی تا پنجاه و چند ساله) و پسرکان نوزده تا بیست و هشت ساله (و به ندرت تا سی و نه ساله ) گاه ممکن است دچار این تصور غلط بشوند که ممکن است از عدم تعاشق بمیرند ، اما مورد شهادت از عدم تعاشق در آمارهای رسمی گزارش نشده . نگارنده ، خود گاه با عدم تعاشق دست و پنجه نرم کرده و گمان خطا می برده که از بی تعاشقی خواهد مرد ! اما این سطور مبین این نکته است که این نگارنده حی و حاضر در خدمت شما بوده و ابدا نمرده ام ! و این نکته که نگارنده گاه خود را سوم شخص مفرد و گاه اول شخص مفرد در نظر می گیرد ، هیچ گونه ارتباطی با زکریای رازی ندارد ! هم چنین ذکر این نکته را ضروری می دانم که تعاشق امری خوب و گاه غم انگیز است واین که چطور امری خوب و در عین حال غم انگیز است ، موضوع بحث ما نیست و قطعا با تحلیل نکردن این صفات به وادی تقلیل گرایی تعاشق شناختی می افتیم ، اما اگر بخواهیم تمامی صفات و جنبه های تعاشق را تحلیل کنیم ، امکان درگیرشدن با موضوعاتی خارج از بحث مورد نظر پیش می آید که در این مقال نمی گنجد ! به امید روزی که هرکس بتواند از هر باب کلمه ی احمقانه ای بسازد و من باب تفعل و مفاعیل و تفعیل و استفعال سرگرم شود ، از شما خوانندگان محترم خداحافظی می کنم
ارادتمند
لالا

هیچ نظری موجود نیست: