۲۰ خرداد ۱۳۸۸

اوه اوه یا شهید لاله که منم.

اغتشاش. این کلمه هه که هی شنیدید. من این کلمه را به چشم خودم امروز دیدم. توی خیابان آزادی تا میدان انقلاب. من به چشم خودم آدم های خیلی زیادی دیدم که همه شان یک چیز را نمی خواستند. حالا این که چی را می خواستند، بماند اما این که چی را نمی خواستند خیلی برای من باورنکردنی بود. ماندم چطور این همه ساکت مانده بودند تا حالا. چنان هیجان زده شده بودم که یک ساعت اول افتاده بودم گوشه خیابان هر شعار جدیدی که می دادند از خنده غش می کردم. هی می گفتم وای! نه من این را که الان شنیدم، نشنیدم! باورم نمی شد که مردم توی خیابان ها این ها را گفته اند. اما گروه بعدی می آمد باز می گفت دو دو تا ده تا! بعد می دانید من کلن برای نقل در تاریخ فکر کردم که این دیگه چه شعاری ست!؟ به قول نگ یه کم عمیق فکر کنید... این همه طنز؟ این همه خجسته دلی در شعار ساختن؟ به بچه تان می خواهید بگویید شعار ما بود دو دوتا ده تا؟ بگویید ما با دو دوتا ده تا فلان کارها را که نکردیم؟

بعد دبی می دانید چیست؟ برای رود می گویند دبی. میزان آب به متر مکعب که در ثانیه از یک نقطه رود می گذرد بعد اندازه می گیرند این ها... می شود دبی. بعد دبی خیابان آزادی از لحاظ آدم های جاری در خیابان بر ثانیه در تاریخش احتمالن بی سابقه است. خیلی عجیب... خیلی...

من تمام سعی م را می کنم که اغراق نکنم الان.

بگذارید این طوری بگویم من این همه آدم ندیده بودم با هم شعار بدهند. این همه احساساتی شدن مردم ندیده بودم. آشوب هم ندیده بودم. مردم منفجرشده هم. نیروی انتظامی هم. این همه کاغذ کف خیابان هم... من تا حالا ندیده بودم مردم در ضمن صلح آمیزی، این جور فحش و بد و بیراه. ندیده بودم شجاع شده باشند. ندیده بودم این جور پشت هم در بیایند. من تا حالا توی تظاهرات نبوده ام. هنوز نمی دانم می شود به این ها گفت تظاهرات یا نه. ولی بود دیگر. میلیون میلیون آدم آن جا بود... همه سبز.

آخرین خبرها حاکی از این است که من توی تظاهرات امروز کشته شدم. از خونم هم تا الان دیگه احتمالن لاله دمیده. بعله.

۱ نظر:

Bardia گفت...

تظاهراتی که متاسفانه به هیچ جا ختم نمیشه چون هیچ ایدئولوژی پشتش نیست چون رهبر و هدایت کننده نداره و با شعار هایی مثل یه "هفته دو هفته محمود حموم نرفته" هم نمیشه چیزی رو ثابت کرد این تجمع ها بیشتر شبیه خوشحالی مردم بعد از مسابقه های فوتباله تا تظاهرات سیاسی