۱۵ دی ۱۳۸۸

Zwei spatzen zwitschern zwischen den zwetschgen!

اشتفن معلم آلمانی من است. طبعن می‌دانید که عاشق بیو بودگی‌ست و برنج دوست ندارد نه اول و نمی‌فهمد چرا همه‌جا برنج هست. شاید چون فارسی خراب بامزه‌ای حرف می‌زند یا شاید چون یه کمی خوشگل است یا شاید چون خیلی برای من رازآلود است که این‌جا چه‌کار می‌کند، دارم درباره‌ش می‌نویسم.

یکی از مفرح‌ترین آلمانی‌هایی‌ست که من دیدم. فارسی‌هایی که من شنیدم یک آلمانی بگوید خلاصه می‌شد در "خوشگل" و "به‌سلامتی" که یک دوستم یاد گرفته بود و بی‌مناسبت و بامناسبت می‌گفت. اشتفن اما فارسی خوب هیجان‌آوری حرف می‌زند. فعل و فاعل و جمله و تند‌تند. تند‌تند و خراب خوروب. یک جمله‌هایی ردیف می‌کند که ریسه می‌روید از خنده از دستش که آخه از کجا این کلمه‌ها را پیدا کردی تو؟ جمله‌ای که تمام مدت توی کلاس ازش می‌شنوید این است که: "بهتر لطفن بگید فلان"، "بهتر لطفن بگید بیسار". دائم در حال تشویق ماست که بهتر لطفن یک چیزی را بگیم. وقتی یک چیزی را دوست ندارد می‌گوید: "این به من خوب نیست."، وقتی می‌خواهد احتمال وجود یک چیزی را در ماجرایی بگوید به‌جا و بی‌جا می‌گوید این ممکن. بعد وقتی می‌خواهد یه زبانی حرف بزند که ما بفهمیم فارسی و انگلستانی‌ش قاتی می‌شود و می‌گوید ایت کن عوض.

بعد کلن خیلی عاشق لغت یاد گرفتن است در زندگی خودش. بنابراین یک روزهایی می‌آید توی کلاس و یک صداهایی از خودش درمی‌آورد. امروز آمده بود می‌گفت کوغو؟ ما گفتیم: ها؟ گفت این چیست؟ کاغا؟ کاغ؟ کاکا؟ دست آخر معلوم شد می‌خواسته بگوید کاغذ. بعد قواعدی که باهاش کلمات را جمع می‌بندد بی‌نظیر است یعنی می‌توانی قشنگ کتاب بنویسی با جمع‌هایی که می‌بندد. مثلن می‌گوید من نوزده آوازها دارم. وقتی یک چیزی را یادش نمی‌آید به جای چی بود؟ تندتند بشکن می‌زند و یک چشمش را می‌بندد و ده‌بار پشت هم می‌گوید: این چیست؟ و چنان منطقی و تندتند می‌گوید این چیست؟ این چیست؟ که خیال می‌کنی "چی بود؟" غلط است. اشتفن یک نکته‌ای که دارد این است که وقتی می‌خواهد ماها دیالوگ درست کنیم توی کلاس، رو می‌کند به سبیل‌ترین آقای کلاس و ازش می‌خواهد "کونده" باشد و رو می‌کند به یکی دیگر می گوید "ایم کیرشه" مکالماتتون بگذره و رو می‌کند به تو می‌گوید "واس کستت؟" خیلی هم جدی‌ست در این خواسته‌های خود.

خیلی هم خوب بود یه‌کمی گودری توی کلاس ما بود که بار این فان عظیم روی شانه‌های بیچاره‌ی من فقط نبود که بلد نباشم قشنگ و کامل برایتان تعریف کنم که چه‌قدر مفرحیم ازش.

۳ نظر:

شیما گفت...

علاقمند می شویم آلمانی یاد بگیریم همانا!همانجایی که شما یاد می گیرید البته.بس که فان است کل ماجرا و شاید بار مفرحات روی دوش شماهم کم شود حتی!

zadsarv گفت...

سلام
برای فرانسه چه اتفاقی افتاد ؟ ولش کردی؟

elmira گفت...

هلو وی گت اس اینن!من یه اهالی گودری میباشم که دست به دست به پست شتفن شما رسیدم،و در صورتیکه اشتفنی که من میشناسم و معلوم نیست ایران چی کار میکنه و همون شتفن خوش اخلاق که اصرار داره سلام فارسی بده،آیا همون شتفنی است که شما شاگردشین،و اگر بله،به من خبر بدین که من بهت بگم این شتفن البته معلم ترم پایین تر موسسه ی ماست با اون کول پشتیش و عینک و نیش باز و موهایی که حول و حوش کریسمس کوتاه کرده بود به هر حال حتا اگرم خبر ندین پنج شنبه میرم سراغتونو از شتفن میگیرم و میام سلام عرض میکنم یه وختی
فیل.گلوک