۱۱ اسفند ۱۳۸۶

بهار چیست؟ با کمی تحدید عید چیست؟
بهار (عید) مقادیری محرک های عطسه است که در هوا پخش می شود. محرک های عطسه شامل پرزها، کرک ها، گرده های گل و ... هستند که هوشمند و معنوی اند! چون حضورشان نه ربطی به باز بودن پنجره دارد نه لزوما وابسته به فروردین و گل ها هستند ( پس معنوی اند) و من را هرکجا باشم پیدا می کنند (پس هوشمندند). و همچنین بهار (عید) جیک جیک گنجشک هایی است که نمی فهمند آدم دیشب دیر خوابیده است و هفت صبح از ته حلق جیک جیک می کنند! بهار (عید) گاهی از یازده اسفند و حتی زودتر شروع می شود. بهار (عید) پر است از پتوهای نرم و سبک و خوابالو بودن در تمام بعدازظهرها، دلهره مشق های تلنبار شده از پیک شادی الی پروژه نهایی، کریستال هایی که سال به سال از کمدها بیرون می آیند، باران هایی که بی هوا می بارند و آسمان آبی خوشرنگ و سبزهای کمرنگ نورس، فامیل هایی که هر سال پیرتر و ثروتمندتر می شوند، شیرینی های کوچولوی قنادی شیرین، کفش های پاشنه بلند و کراوات، پر است از اتاق من که در اعماقش مرتب شده است نه مثل حالا که این وری ها می زنند و آن وری ها می رقصند، بهار (عید) پر است از خوش اخلاقی مزمن پدر و مادرم و پر است از اصرارشان برای دیدن آدم هایی که برایم فرقی نمی کند ببینمشان و پر است از "پرنده به دنبال جفت خویش" ! شدگی من و میل به تعاشق مستمر. پر بود از بابابزرگ آلزایمری نازنینم که امسال نیست و پر بود از عیدی لای قرآنی اش و دست خط لرزانش پشت یک هزار تومانی. و همچنان پر خواهد بود از دروغ سیزده و تهران خلوت و... الخ
و چه من مثل پارسال نخواهم چه مثل امسال بخواهم باز بهار (عید) می آید

پ.ن
یک. تحدید چه کلمه با نمکی است ها! سوادتان که قد می دهد!؟
دو. کامنت برای این پست باز است. روی ساعت نوشته کلیک کنید و کامنتتان را درج بفرمایید! بلکه ما هم خوشمان بیاید دم عیدی
فقط چند تا نکته ی کامنتی- منصفانه ای : اول این که خودتان را معرفی کنید. دوم این که چیزی که من این جا لو ندادم، شما هم لو ندهید. سوم این که اگر می خواهید برای پست تاریخ گذشته کامنت بگذارید در پست آخر بگذارید و ارجاع بدهید که من ببینم. چهارم این که خوشم نیاید دوباره می بندمش و همان جور منزویانه می نویسم. پنجم این که اگر دلم بخواهد کامنت بعضی پست ها را می بندم و این یعنی لازم نیست کامنتانیده بشوند و شما هم به خودتان فشار نیاورید که در پست بعدی نظر بدهید راجع بهشان
سه. اگر نمی دانید تعاشق چیست شما را ارجاع می دهم به این
چهار. عینک
پنج. چهار را نوشتم که یادتان باشد ما عینکی هستیم
شش. چه کسانی از این جا رد می شوند؟

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

سه
دو
یک
امتحان می کنم! ارسال میشه؟

ناشناس گفت...

7980اولا كه به به چه عجب!!! دوما كه عاشقيتمو كه قبلا اعلام كردم..سوما كه قبول نيس من واسه يه عااااااااااااااااالمه از پستات كامنت بازي دلم مي خواس چون بعضي از پستاي تو ممثل پست قبليت يه ويژگي لالايي منصفانه اي دارن كه كه كامنتاشم كلي مي تونه جذاب باشه..اين بازي هاي وبلاگي رو ديدي؟؟..تو به صورت غير عمدي يه عالمه از پستات بازي هاي هيجانيه..خلاصه كه منو انقدر عقده اي كردي دارم به جاي كامنت كتاب مي نويسم

ناشناس گفت...

سلام! چه دستورالعملی داره کامنتات! حالا مونده تا عید بابا! هولمون نکن

Farhang گفت...

فرهنگ هم از این جاها می‌گذره. عینکت هم مبارک.

ناشناس گفت...

می بینم که تحدید موضوع اینجا هم دست از سرت ورنمیداره

ناشناس گفت...

lalajan..hala ke kamentdunito baz kardi faqat xastam begam ke man ham chandvaqtiye az rad shodan az in makan lezzat mibaram!az unjayi ke xodam dust daram bedunam kiya be man sar mizanan..ehsase masuliyat kardam ke xodamo moarrefi konam..movaffaq bashi/Sonai

ناشناس گفت...

عادت کرده بودم کامنتهام رو در گوشی بهت بگم.اینجوری یه جوریه!انگار که وسط جمعیت برهنه شده باشی حالا نه به این شدت که گفتم ها!!مثلا نیمه برهنه یا یک چهارم برهنه! ;)
کامنت دونیت که بسته بود مرموز تر و جذاب تر بود به نظرم :دی

N گفت...

ببین این دنیا تا صبر را به من یاد ندهد، تا مطمئن نباشد که من یاد گرفته ام ول نمی کند! حالا که تو کامنتدونی ات را باز کرده بودی هم پست آخرت برای من بالا نمی آمد! فکرش را بکن.. لالا جان چرا ما مثل فامیلهای تو هر سال پیرتر می شویم ولی هرسال پولدارتر نمی شویم؟ لالا جان چرا ما بهارمان قبل از خودمان نمی آید.. لالا جان حس می کنم بخشی از دعاها دارد برآورده می شود.. حس می کنم نزدیک است که معجزه بیاید

ناشناس گفت...

lalaye azizam..man hamun Sonai hastam..xoshal shodam ke sar mizadi...va asabani az inke chera bisaroseda sar mizadi! labod in ham az duste moshtarakemun behet serayat karde ke bisaroseda biyay o beri..be dalile peyneveshte dovvomet ejaze bede ke inja adresamo nanevisam..vali beharhal xoshal misham age be sar zadanet edame bedi..barat behtarin arezuharo daram..

Sir Hermes گفت...

ما هم داشتیم رد می شدیم از این جا، گفتیم اعلام خرسندی کنیم از این که این چندتا خانم شمای کامنت نذار را مجبور، می فهمید که، مجبور کردند کامنت بگذارید و خوشحال مان کنید دخترم