پایان نامه من شده حکایت جهنم ایرانی ها که یک روز قیر نیست، یک روز قیف! بعد از این همه مدت بالاخره خودم را چلاندم و چند ده صفحه روده درازی کردم، حالا که کارم به کرکسیون رسیده، استاد محترم دکتر دال که تا پیش از این رئیس دانشگاه بوده اند و شب ها هم توی دانشگاه می خوابیدند، چهار سال خلافتشان تمام شده، رفته اند به حالت استند بای به صورتی که موبایل خاموش، دانشگاه هم تشریف نمی آورند و خلاصه روزگاری داریم برای خودمان! کار من هم شده رفتن به ساختمان علوم پایه و نگاه کردن به در همیشه قفل گروه پژوهش هنر! فردا روز نیایید بگویید چرا پایان نامه ات را لفت می دهی ها! من به علت قیر و قیف دارم طولش می دهم وگرنه اصلا به من باشد الان در سه مجلد پایان نامه ام صحافی شده و طلاکوب آماده ارائه است. از ما گفتن بود و از دکتر دال و شما نشنیدن
۳ نظر:
من از همون روز که حرفشو زدیم عاشقشم! لاله تو می گی ما دفاع می کنیم؟
من از همون روز که حرفشو زدیم عاشقشم! لاله تو می گی ما دفاع می کنیم؟
به قرآن من یه بار پابلیش کردم خود کثافتش دوبار زد این بلاگر بد از آقامون قاطیه ها
ارسال یک نظر