۱۲ خرداد ۱۳۸۸

سَرِ چی حالا؟

و همچنین از دیگر معایب وبلاگ نویسی برای وبلاگ صاحاب می توان اشاره کرد به این که هر آدمی با خواندن نوشته های وبلاگ صاحاب خیال می کند با او صمیمی است و چه بسا با تمام وجوه او صمیمی است. چه بسا با او صمیمی تر است. این در حالی است که اصلن! و این در حالی است که وبلاگ صاحاب (الان نمی دارم اشاره کنم به خودم. وبلاگ صاحاب نوعی را عرض می کنم. نمی دارم اشاره کنم ها. الان اصلن منظورم خودم نیست ها) بسیار گند دماغ تر از وبلاگش می باشد و اگر شما را ببیند هیچ مایل نیست تمام مباحث زندگی ش را این جور حسابی با شما باز کند و درباره شان حرف بزند(اصلن احتمالن اگر مایل و یا بلد بود حرف بزند که نمی نوشت). هیچ مایل نیست بعضی (تاکید می کنم بعضی) معاشرین را پیدا کند. هیچ مایل نیست خوشمزگی کند شما بخندید حتی اگر خنده دارترین بلاگر جهان باشد. هیچ مایل نیست راجع به مسائل عشقی ش با شما حرف بزند حتی اگر توی وبلاگش عشقی ترین مسائل جهان را می نویسد(چه رسد که ننویسد). شاید او بسیار مایل است با شما از زمین و هوا حرف بزند. فضا بدهید که با شما از زمین و هوا حرف بزند. اصلن چه معنی می دهد با آدم از زمین و هوا حرف نزنید؟ آدم باید اولش از زمین و هوا حرف بزند ناکس ها! این که تقلب می کنید و اصل ماجرا را جلو جلو می خوانید/خوانده اید دلیل نمی شود که این همه ناکس باشید. بعله. گیرم ناکس خوبی هستید.

هیچ نظری موجود نیست: