۲۶ فروردین ۱۳۸۷

پ.ن
یک چراگاه خوب که بی وقفه قابلیت چرش ( به فتح چ و کسر ر) دارد و آدم را ارضای متنوع بصری می کند این سایت است که یک عالم اف دارد اولش. خواستم اعلام کنم وقتی شربت بی غیرتی می خورم، مأمن من!(آه) آن جا ست


پ.ن برای پ.ن
شربت بی غیرتی چیست؟

اگر بینی تان شده دو تا شیر هرزی که بسته نمی شود. شربت بی غیرتی (هیدروکسی زین) پیشنهاد می شود. عملی که شربت بی غیرتی انجام می دهد این است که نه تنها واشر شیر هرز بینی قرمز و پف کرده تان می شود که انگار یک گروهان مورچه تویش جابجا می شوند، بلکه مقادیر متنابهی بی غیرتی تولید می کند. شما دراز می کشید و ده، دوازده ساعت در کمال بی غیرتی با چشم های نیمه باز به جهان نگاه می کنید و منگی مسخره ای بر شما مستولی می شود. هربار چشمتان را می بندید، می بینید که خیلی هم مایل نیستید، دوباره بازش کنید. هیچ چیز به شما استرس وارد نمی کند. حتی حوصله نمی کنید به چیزی بخندید. کمال سبک مغزی حاصل می شود. "چه اهمیت دارد؟" شعار این شربت می باشد. ناکس ها هیچ کدام از مسائلی که من بعد از چند بار خوردنش فهمیدم را روی شیشه اش ننوشته اند. تنها هینتی که به ما خورنده های شربت داده شده، این است که :"این دارو ممکن است سبب خواب آلودگی شود، لذا ضمن درمان از رانندگی و کار با وسایلی که نیاز به هوشیاری کامل دارد، خودداری کنید." همین! خوب! این توضیحات ناقص است دیگر! به هر حال راهنمای من برای خوردنش این است که حدود یازده شب یک قاشق حاوی پنج میلی لیترش را بخورید. بعد حدود ساعت یازده و نیم همین حال مسخره ایجاد می شود و شما کرخت ترین فرد جهان می شوید. قول نمی دهم زودتر از هشت بیدار شوید. اما در عوض گروهان مورچه های ساکن لوله های بینی تان همراه شما می خوابند. اگر این اشتباه را مثل من کردید که ساعت یازده صبح ده میل شربت را هرت کشیدید، مسلما یک روزتان را کشته اید ولی خوب به نظرم ارزش امتحان کردنش را دارد، بس که حال مضحکی است و می شود به چریدن در آن سایتی که یک عالم اف اولش دارد، بگذرد

۲ نظر:

N گفت...

آخر لاله جان عزیزم قربونت برم زنیکه بگذار از این پست قبلیت یک چند دقیقه ای بگذرد.. ای بابا.. لالا ای کسی که تولدت چند ساعت قبل از تولد من است، من الان دارم همانجایی که ما چهارشنبه شمعمان روی کیک مشترکمان را فوت می کنیم چاقاله بادام می خورم و خیال برم داشته که ما هر چقدر هم بگوییم دلمان نمی خواهد قر بتپانیم آخر این غزل نخواهد گذاشت.. شربت بی غیرتی را چهارشنبه نخوری ها. وگرنه با کله می روی توی کیک مشترکمان! ای لالا.. من الان در فکرم چه کسی فردا جای من برود سر کار.. البته خدا تا صبح فردا بزرگ است. تو هم این آخرین شب از بیست و ایکس سالگیت برای این موضوع دعا کن! عروسی را بگو!! هی هی! آخ جان چه غیبتهایی!! به به

ناشناس گفت...

تولدتان مبارک باشد خانم لاله