۱ تیر ۱۳۹۱


خواهر مادر
کلاس اول بودم. امتحان ریاضی داشتم. اولین بار بود تو عمرم امتحان داشتم. لنا کلاس چهارم بود. بهم گفت خوندی؟ گفتم آره. فقط یادم می‌ره همه‌ش کله‌ی نُه کدوم وریه. گفت آسونه. کله‌ش سمت چپه. گفتم چپ رو یادم می‌مونه اما هی یادم می‌ره کدوم ور سمت چپه. گفت با کدوم دست می‌نویسی؟ گفتم راست. گفت من هر وقت می‌خام یادم بیاد راست و چپ کدومه تو هوا یه لنا می‌نویسم با انگشتام. بعد یادم می‌یاد این‌ور راسته. چون همیشه با راست می‌نویسم. تو هم می‌تونی همین‌کارو بکنی.
سر امتحان سر نُه که رسید تو هوا نوشتم لنا و با اعتماد به‌نفس کله‌شو گذاشتم اون‌وری که برعکسه با روش لنا.
تا سال‌ها وقتی می‌خاستم یادم بیاد چپ و راست رو، تو هوا می‌نوشتم لنا. نمی‌نوشتم لاله که. می‌نوشتم لنا.
قلبن می‌خاستم بنویسم لاله ها، اما وقتی هول می‌شدم، می‌خواستم سریع یادم بیاد می‌نوشتم لنا تو هوا. کسره‌ش رو هم می‌ذاشتم.
خاخرمو می‌خام.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

kheili ba ehsas bood ein post:)

me گفت...

من هنوز مینویسم تو هوا. خاخرموووووووووووو میخوام:-*

ناشناس گفت...

ناز قلمت
شیوا ، دلنشین و با احساس :)

مينا گفت...

Kolli khandidam! be a inke esme khodeto benevisi mineveshti lena!khyli bahal bood!