یک. گفتن ندارد دیگر. سرد است. صبحی به بدبختی خودم را
بیدار کردم ساعت هشت، که بروم دوش و بعد دانشگاه. سخت گذشت. تا زیر دوش بیدار
نبودم. بعد یکهو ایریس توی آشپزخانه آب گرم را باز کرد و آب دوش معادل با دمای
بیرون شد و من با شوک بیدار شدم از شدت یخما. روز آخر دانشگاه بود توی امسال. باید میرفتم.
از آن طرف امروز روز مهمی برای قلی خان اصل خارجستانی بود. امروز
امتحان ارشدش بود. برای رشتهش اینطوریست که باید بعد از نوشتن پایاننامه یک
امتحان شفاهی بدهند که یک ساعت طول میکشد. چند تا استاد خفن مینشینند و هی سوال
میپرسند و هی تو باید جواب بدهی. بعد امتحان اینطوری رسمیست که اولش از آدم میپرسند
آیا تو از سلامتی برخوردار هستی که این امتحان را بدهی؟ بعد تو میگویی بله. خیلی
خارجی اصلن.
کشش ندهم بچه جان همهچی را یک گرفت و ساعت دوازده ظهر
دوازدهِ دوازدهِ دوازده ما نشسته بودیم توی بار دُو و کُو و شامپاین میفرمودیم. خیلی
شیک و خیلی پیک و خیلی مانکن. چون که خیلی به قلی خان اصل خارجستانی افتخارمان
آمده بود.
دو. چون که خیلی از این ایمیلها میگیرم که ما داریم میآیم
آنجا با خودمان چی بیاریم؟ چی بپوشیم؟ اینها. عرض میکنم خدمتتان که من امروز که
هوا تا منفی هشت میرود چی پوشیدم. خودتان حدیث مفصل را بخوانید از این مجمل.
دو عدد جوارب شلواری روی هم با درصد کلفتی هشتاد. یعنی روی
هم صد و شصت. بعد این حرکتِ دو تا جوراب شلواری بهنظر خودم خیلی کار خوبیست، یک
داستانی هم دارد. من یک همخانهای داشتم پائولینا که لهستانی بود. بعد هر وقت این
دختر میدید که من دوتا جورابشلواری میپوشم از من خواهش میکرد که خودم را به
گورتل معرفی کنم.
گورتل چیست؟ یک خیابانی در وین است که سابقن خانمهایی که
با همه مهربانند آنجا میایستادند. بعد حالا منتقل به جای دیگری شدند اما کماکان
هر کسی مایل است راجع به آن خانمها صحبت کند، میگوید برو گورتل فلان کن. یا
فلانی از گورتل آمده یا فلانی را نگاه کن! مثل گورتلیها لباس پوشیده یا وقتی یکی
بدرفتاری با خانمها در بار بکند میگویند که خیال میکند اینجا گورتل است؟ الی
آخر.
بعد پائولینا معتقد بود فقط زنهایی که شغلشان بغل خیابان
وایسادن است نیاز به دو تا چورابشلواری دارند چون که کلن سردشان است و حق هم
دارند سردشان باشد و من که یک خانم غیر گورتلی هستم نباید رفتار شنیع دو جوارب
شلواری روی هم بکنم.
بههرحال من همیشه یادم میافتد و میخندم و بدون لحظهای
تردید دو تا جوراب شلواری پام میکنم چون این تنها راهش از نظر منِ خاور میانهای
است. خود لهستانیِ جوراب با درصد بیستش را با من که با صد و شصت میپوشم، میلرزم،
مقایسه میکند. بلی. برمیگردیم به لایههای لباس. روی اینها یک تاپ. یک پلیور
پشمی یقه اسکی. یک پلیور شالالا روی یقه اسکی جهت تولید زیبایی و طبیعتن پشمی. بعد
یک شلوارک پشمی و بوت تا زانو و طبعن توش چی؟ پشمی. شال: پشمی. گوشبند: پشمی.
دستکش: پشمی؟ نه دیگر. نشد. شالالا به کجا میرود اگر دستکش پشمی؟ دستکش چرمی اما
توش پشمی. یک پالتوی خر تب میکند سگ سینهپهلو روی تمام موارد زیر.
طوری باید آدم لباس بپوشد که از هیچ درزی هیچ بادی نفوذ
نکند. چون هر قدر تابستان به خاطر بادهاش توی وین دلچسب است. زمستان با خواهر مادر
آدم چاق سلامتی میکند. بعد آدم پس از پوشیدن همهچیز باید که شکل پنگوئن شده و
راه رفتن برای وی مشکل باشد چون آدم سنگین است و از بس چاق شده از شدت لباس که وقتی دوستش
را توی خیابان دید، نتواند دستش را بالا بیاورد بایبای کند. دست نهایت تا آرنج
باید بالا بیاید. اینطوری شما سردتان نیست.
راههای دیگر هم هست. مثلن آدم لهستانی باشد و هیچوقت سردش
نباشد یا آدم چاق باشد و لایه محافظ چربی داشته باشد یا آدم خرس قطبی باشد و زمستان را بخوابد وگرنه آدم باید همیشه سردش باشد
و هی سرما بخورد.
گذشته از چرت و پرت لایه لایه لباس پوشیدن یکی از راحتترین
و بهترین راههای مواجهه با زمستانهای بادی اینجاست.
در حقیقت میتوانستم در جواب ایمیلها بنویسم لایهلایه
لباس بپوشید اما میدانید دانشگاه تعطیل شد امروز تا تقریبن یک ماه. من کاری
ندارم. میتوانم هی بنشینم اینجا ور بزنم. هی ور بزنم. هی. هی.
۶ نظر:
خندیدما:)یه لحظه خوشحال شدم ویزام نرسید و نشد سر زمستون بیام وین!یحتمل یخدیسم! رو باید میبردن اینور اونور!
خیلی با حال و با نمک می نویسی:دی
هی اینجا بنشین بنویس هی ما بخوانیم. بهتر هم هست:دی
اگه اشتباه نکنم اون خانوما الان به ماریا هیلف منتقل شدند ;) ..در ضمن چرا کلاه نمی ذاری؟ این بی رحمی رو در حق خودت نکن ... چهل درصد گرمای بدن از طریق پوشاندن سر حفظ می شه .. اینو یه جایی خوندم.
پوشیدن دو تا جوراب شلواری رو هم خیلی خوبه .. من خیلی وقته این کار رو می کنم. البته کسی هم نمی فهمه اون زیر چه خبره ..تو هم نباید دستت رو رو می کردی ;)
امروز صبح رفتم دوش بگیرم موندم در آب سرد! بسیار یادت کردم
البته دمای هوا اینجا شش مثبت بود. ولی به هرحال!
خیلی شیک لباس می پوشی. کیف کردم. من توی مالزی زندگی میکنم و دلم واسه پلیور و پالتو و اوه دستکش چرمی و از اون مهمتر بوت تنگ شده. راستی پلیور شالالا چیه؟
HAHAHA, Funny ;)
ارسال یک نظر