میلان کوندرا درباره "طنازی"می گوید:" طنازی چیست؟ می توان گفت طنازی رفتاری است که امکان آشنایی را القا می کند، بدون آن که این امکان موجب اطمینان خاطر باشد. به عبارت دیگر، طنازی وعده آشنایی است، اما بدون تضمین به اجرای این وعده." * من این را خواندم و با خودم فکر می کردم آیا واقعا نوشتنم در این جا و نوشتنمان در این جا عمل طنازانه نیست؟ و بعد به عادت همیشگی م سعی کردم گسترشش بدهم. چه رفتارهایی در زندگی روزمره مان طنازانه است؟ چرا طنازی جذاب است؟ بی تعهدی اش است که آدم را پایبند می کند؟ این که چیزی را به هوا پرت کنی و فکر کنی هر که گرفت خوش به حالش و خوش به حال ما و اگر هم قلاب کسی به طنازیمان گیر نکرد مهم نیست؟ طنازی آگاهانه یکی از محافظه کارانه ترین کارها نیست؟ خواهش می کنم با خودنمایی و بدتر از آن با لاس زدن عوضی اش نگیرید. طنازی به گمانم جنسش با این ها تفاوت دارد. به قدر این ها مبتذل نیست. آدمی که ذاتا خجالتی است برای ذهن های جستجوگر ما سوژه طنازی می تواند باشد، نه با ما لاس زده شده و نه خودنمایی ای درکار بوده. اما وعده ای داده شده است. طنازی اکت نیست، بیشتر اینتراکشن است. می تواند هرچیزی بر وزن تفاعل باشد. می تواند عمل مشخصی نباشد، می تواند چیزی باشد که در جو ما منتشر می شود. باید مستعد دریافت امواج طنازی بود تا دیده شود و علاوه براین می توانیم طناز ناخوآگاهی باشیم و شخصا معتقدم طنازهای ناخودآگاه صدها بار شیرین ترند
*
*
بار هستی/میلان کوندرا، ترجمه پرویز همایون پور-تهران: نشر قطره،1382- ص171
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر