گوز و شقیقه
بعضی موقعیتها هست که خیلی شدید است اما آدم وقتی به مدت طولانی در یک قضیهی شدید قرار میگیرد، برایش عادی میشود.
مثلن موقعیت موسوی توی حصر. سه سال تمام کاندیدای ریاست جمهوری دور قبل توی حصر است، بعد آدم توی اخبار میخواند که خاتمی گفته «هر صحبتی دربارهی رفع حصر بکنیم، کار بدتر میشود.» این جمله را امروز خواندم و با خودم فکر کردم، یک لحظه آدم باید دست از هرکاری که دارد بکشد و با خودش فکر کند عجب موقعیت سورئالی.
امروز انتخابات اتحادیهی اروپا توی اتریش است. طبعن این حق رای نداشتن و ناظر بودن و منفعل بودن و بیعمل بودن، احساسات مشابهی را در من بیدار کرده.
با توجه به مدت کوتاه اقامتم در اروپا خیلی احساسم سبکتر است در مقایسه با ایران، اما به هر حال ناخوشایند است.
گاهی آدم وقتی احساساتش را رها میکند، ممکن است احساس سمپاتی با زنانی که برای حق رای مبارزه میکردند، هم به آدم دست بدهد به عنوان یک خارجی که در یک کشوری مثل اتریش زندگی میکند و طبعن حق رای ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر